شاید الان به اسم وبلاگی که درست کردم بخندید شاید بگید این یارو دیوونس خون اشتم که وجود نداره یا جو زدس و میدونم باورش سخته ولی من خون اشام هستم و میخوام داستان زندگی خودم را بگم.

اول از همه سریار های خاطرات یک خون اشام و دراکولا هیچ کدوم ما نیستیم  ما اصلا نیش نداریم دندون های ما عادی و نرماله و هیچ وقت گردن کسی رو گاز نمیگیرم چون طرف میمیره یا دستش اکثر ما از بیمارستان ها خون تهیه میکنیم بعضی ها هم ادم شکار میکند و بعضی ها هم هر دو.من خودم از خون خوردن خوشم میاد حس خوبی میده ولی یک انسان عادی اگه خون بخوره میمیره ولی ما نه ما نمیتونیم کسی رو تبدیل کنیم  مثل فیلم ها ما به طور ذاتی این جوری به وجود اومدیم و بهمون میگند موجودات ماورا و این که در هر دهه فقط دو تا سه نفر  این جوری متولد میشوند و این که ما سرعت بالایی نداریم و مثل انسان راه میریم.

خوب حالا فرق ما با انسان ها چیه؟

خوب اول از این که وقتی خون میخوریم سرعت رشد سلول های ما کند میشه و باعث میشه,عمرمون طولانی شه جاودانه نه خیلی بتونیم عمر کنیم 200 سال شایدم کمتر خوردن خون واقعا از رشد ما جلوگیری میکنه ولی بازم میمیریم به دلیل این که خون میخوریم قدرت طرفم میخوریم و باعث میشه زور زیادی داشته باشی اونم نه توی هر مواقعی  فقط موقعی که مینوشیم در مواقع عادی واقعا مثل انسان هستیم حتی ضعیف تر

خوب فکر کنم دیگه زیاد گفتم بازم میگم همه این ها جدی و واقعی هست پس بی خود چیزی نگید

میخوام از فردا شروع کنم به نوشتن داستانم تا فردا خداحافظ